یکشنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۷

واکاوی یک نیاز؛ ضرورت تشکیل یک استان جدید در منطقه ی مکریان کردستان ایران

·         تصویر اول منطقه ی تحت حاکمیت جمهوری کردستان به ریاست جمهوری مرحوم قاضی محمد را نشان می دهد، و تصویر دوم محدوده ی استانی را نشان می دهد که طرح تشکیل آن_در سال های پایانی ریاست جمهوری سید محمد خاتمی_در شرف اجرا بود_و البته به دلیل راهپیمایی خونین مرداد 84 در شهر سقز مسکوت گذاشته شد.

یک بیشینه، و یک کمینه...همه ی حرف ما این است، کردستان ایران_از نظر ارضی_همواره به عقب رانده شده است، ما هیچ گاه نتوانسته ایم_و یا به عبارت بهتر نخواسته ایم_ خواسته هایمان را از طبقه ی حاکمه، به گونه ای آرام و گام به گام مطرح نماییم، ما همواره_به جای دفاع یکپارچه از طرح های مثمرثمر و قابل اجرا_همدیگر را به دعواهای آزاردهنده ی یک شهر در برابر شهر دیگر مشغول کرده ایم. حتی زمانی که دولتی پیدا می شود و طرح های اساسیمان را پیگیری می کند هم نمی خواهیم دست از تندروی برداریم ،و باز هم تظاهراتی و...  دقیقاً هنگامی که کسی می آید و تلاش می کند تا مسئله را بررسی کند او را هم به شدید ترین وجه ممکن محکوم می کنیم. امکان دارد که برخی از دوستان_به دلیل آن چه که آنان "ترس از تفرقه بین شهرهای کردستان" بنامند، نپرداختن به این موضوع حساس را به پرداختن به آن ترجیح دهند(و البته هم زمان با آن به کسی که به آن بپردازد، بتازند)، اگر شما "وحدت کلمه" را در چشم پوشیدن از اختلاف ها(تا هنگامی که منفجر می شوند) و یا به عمد ندیدن جو جامعه معنی می کنید، الحق والانصاف که من نه تنها طالب وحدت نیستم بلکه به راستی "تفرقه انداز"م... .

·         چرا این موضوع؟ آیا پرداختن به این موضوع "تفرقه آمیز" است؟ آیا پرداختن به چنین موضوعاتی می تواند_حتی اندکی_ از بار سنگین دردها و رنج های کردهای کشور ایران بکاهد؟ شما به عنوان یک خواننده حق دارید که مسئله را از دیدگاه خودتان بررسی کنید_و یا احیاناً آن را تفرقه آمیز بدانید؛ ولی من پرداختن به این گونه بحث ها را نه تنها بانی تفرقه نمی دانم بلکه عمیقاً اعتقاد دارم که ما باید تمامی مسائلمان_که امکان دارد به صورتی کمون و خفته در ناخودآگاه ذهن خود و یا مردمان اطرافمان جا خوش کرده باشند_را به صورتی موشکافانه "بررسی" کنیم، و یادداشت امروز پاسخی طبیعی است به نیازی که برای بررسی این موضوع احساس کردم.

·         چندی قبل نویسنده ی وبلاگ برای بوکان، یادداشتی را تحت عنوان "استان کردستان شمالی، دوستان و دشمنان" منتشر کرد؛ از رنگ و بوی یادداشت چنین برمی آمد که در پاسخ به واکنشهای مختلفی که در برابر سخنان نماینده ی شهرستان بوکان در مجلس هشتم (دکتر قسیم عثمانی)_مبنی بر درخواست تحقیق در مورد تشکیل استان جدید کردستان شمالی با مرکزیت بوکان_ابراز شده بود، نوشته شده است. در قسمت نظرات یادداشت فوق بحث آزاردهنده ای بین دو طرف ظاهراً مقابل درگرفت (که البته سهم من از این گفتگو دو نظر بود)، من نویسنده ی محترم وبلاگ یادشده را در ابتدا به منطقی تر دیدن مسائل و در رده ی دوم به مطالعه ی مطلب امروز توجه می دهم.

·         لازم به ذکر است که به منظور هر چه بیشتر قابل استفاده تر کردن مطلب پیش رو، در پایان یادداشت (در قسمت پی نویس)، نوشته ی یاد شده تحت عنوان "استان کردستان شمالی،دوستان و دشمنان" و کل کامنت های داده شده در آن و همچنین یادداشت دیگر نویسنده ی آن وبلاگ "دعوای مرکزیت!"_که می توان آن را پاسخی به نظرات مخالفان نویسنده به حساب آورد_ را آورده ام، امیدوارم که نویسنده ی گرامی مرا_به دلیل استفاده ی بدون اجازه از مطالبشان_ببخشند.

 

1. شگفتا که هیچ گاه کردهای کشور ایران را_ در رابطه با بحث دور و دراز تشکیل استان جدید در منطقه ی مکریان_ در موضعی تفرقه آمیزتر از جایگاه فعلی مشاهده نکرده ام. یکی از مهم ترین دلایل این "تفرقه ی آزاردهنده" را می توان چند مرکزی بودن منطقه ی مورد بحث نامید. منطقه ی مکریان ذاتاً یک منطقه ی چند مرکزیست، هیچ کس نمی تواند مرکز صنعتی و جمعیتی بوکان و یا مرکز زبانی و سیاسی مهاباد و یا مرکز فرهنگی و مذهبی سقز را انکار کند. این سه شهر در چند سال اخیر_ با در نظر گرفتن حاشیه های شهری گسترده ی مهاباد و علی الخصوص سقز_جمعیتی هم پای همدیگر داشته اند.

 شهر مهاباد از دیرباز _به سبب پایتخت بودن در کشورجمهوری کردستان_ به عنوان مرکز سیاسی منطقه ی مکریان به حساب آمده است و به همین سبب نمایندگان مناطق کردنشین چندین بار طرح استان مکریان با مرکزیت مهاباد را به مجلس برده اند. شهر مهاباد_به دلیل نیات سیاسی حاکمان_هیچ گاه برای مرکز استان بودن مورد اقبال دولتی ها قرار نگرفته است، فارغ از این اغراض سیاسی نمایندگان شهرستان مهاباد در ادوار مختلف مجلس_علی رغم درخواست های زیاد_هیچ گاه نتوانسته اند مجوز احداث یک فرودگاه (در زمین های مسطح به سوی میاندوآب) را از مقام های مسئول اخذ نمایند(به دلیل غیر اقتصادی بودن ساخت فرودگاه در منطقه ای که توسط فرودگاه های مراغه، ارومیه و سقز(در حال ساخت)، از نظر ارتباط هوایی پوشش داده شده است.)،از سوی دیگر مسئولان استان آذربایجان غربی هم همواره در صدد تضعیف جایگاه مرکزی مهاباد در جنوب استان(با اهمیت دادن به شهر غالباً ترک نشین میاندوآب) بوده اند. با توجه به مطالب گفته شده در حال حاضر بر بسیاری_تقریباً_مسجل شده است که  طرح های "به یاد آورنده ی جمهوری کردستان" هیچ گاه از جانب دولت جمهوری اسلامی ایران رنگ تایید به خود نخواهند دید؛ و این عمیقاً باعث تاسف است.

وضعیت در مورد شهر بوکان به مراتب بغرنج تر است، بوکان شهری است با 150 هزار نفر جمعیت (سقز:134 هزار_مهاباد:136 هزار)، نرخ مهاجرت از روستا به شهر در آن زیاد است،از نظر ارتباطی دارای یک موقعیت استراتژیک(ارتباط آسفالت با 4 شهر و شوسه با 2 شهر) است ولی با تمام این اوصاف به این دلیل که مدت زیادی از شهرستان شدن آن نمی گذرد (سال 1365)، بسیاری از امکانات تعیین کننده و اساسی برای یک مرکز استان(مانند پادگان های نظامی،صدا و سیما،فرودگاه و ...) نه در بوکان بلکه در دو شهر مهم اطراف آن(مهاباد و سقز) استقرار یافته اند (و یا در حال استقرارند)، با این وجود دکتر قسیم عثمانی(نماینده ی بوکان در مجلس شورای اسلامی دوره ی هشتم)_که بر تمامی موارد ذکر شده اشراف کامل دارند_از زمان ورودشان به مجلس تلاش هایی را با هدف قانع کردن مقامات وزارت کشور برای تدوین طرح تشکیل استان جدید با مرکزیت شهر بوکان، آغاز کرده اند، جای بسی تاسف و تعجب است که ایشان_علی رغم  وجود دلایل آشکار بر ناممکن بودن مرکز استان شدن شهر بوکان_باز هم این گونه بر این ایده اصرار دارند، باید از ایشان پرسید که آیا مطرح کردن این گفته در یک جلسه ی رسمی که "فرودگاه متعلق به یک شهر در 25 کیلومتری مرکز استان، می تواند به عنوان فرودگاه مرکز استان مورد استفاده قرار بگیرد"، نمی تواند باعث ریشخند مقامات تهران به ما شود؟ از آقای عثمانی که_از نظر دارای نفوذ بودن در منافذ حکومتی_جایگاهی نسبتاً هم رتبه با مرحوم ادب(نماینده ی پیشین حوزه ی کامیاران،سنندج و دیواندره در مجلس شورای اسلامی) دارند، انتظار می رود که منطقی تر موضع بگیرند.   

دیگر دلیل این "چند دستگی بزرگ" را می توان در همراهی نکردن جو افکار عمومی در شهر مهمی مانند سنندج_و به تبع آن نماینده های تاثیرگذار آن در مجلس_ با کلیت طرح تشکیل یک استان کردنشین جدید(به صورت اعم) و اصولاً مرکز استان شدن شهری مانند سقز(به صورت اخص) دید، چرا؟ من شخصاً دوستان سنندجی بسیاری دارم، و همیشه در حیرت بوده ام که چرا قریب به اتفاق آن ها با جدا شدن سقز و بانه و جای داده شدن آن دو در استان مکریان و خصوصاً مرکز شدن شهر سقز مشکل داشته اند. به نظر من نفس این تصور که اضافه شدن یک مرکز استان "کرد سنی" دیگر و یا جداشدن دو شهرستان سقز و بانه از استان کردستان می تواند باعث تضعیف جایگاه شهر سنندج شود اشتباه است، درنظرات دوستان سنندجی ام همواره این ترس را مشاهده کرده ام که با اجرای چنین طرحی تمرکز فرهنگی از سنندج به سوی مرکز استان آینده خواهد چرخید؛ این یک واقعیت تلخ است، اگر بخواهم جزئی تر سخن بگویم، همواره بخش قابل توجهی از وزن ناسیونالیستی دانشگاه کردستان بر دوش "مکریان"ی های آنجا بوده است. به نظر من می توان به جای "جبهه گیری" مسئله را با دید دیگری مشاهده کرد. دو مرکز استان کرد سنی، دو دانشگاه دولتی مستقر در آن دو (آن هم استان هایی چسبیده به هم) می توانند نه یکدیگر را تضعیف بلکه باعث تلطیف و منطقی تر شدن فضای فرهنگی و سیاسی حاکم بر کل مناطق سنی نشین کردستان ایران شود.  

علاوه بر همه ی نکته های یادشده، همیشه این نیاز احساس شده است که در مورد طرح هایی این چنین مهم، نمایندگان مناطق سنی نشین کردستان ایران_پس از حصول وحدت رای_ حمایت نمایندگان مناطق شیعه نشین کردستان(استان های کرمانشاه،ایلام و خراسان شمالی) را هم به دست بیاورند. در صورت به دست آمدن چنین اتحادی سیستم حاکمه دیگر نخواهد توانست_به مانند بارهای پیشین_ به چنین طرح هایی انگ "تجزیه طلبانه" بزند.

2. این پرسش باید_برای هراندیشمندی_مطرح باشد که چرا در دولت های غیر از دولت اصلاحات، طرح استان جدید کردنشین نه تنها اجازه ی مطرح شدن نمی یابد بلکه به سختی انگ تجزیه طلبانه می خورد ولی در دولت اصلاحات_آن هم پس از چند سال تلاش مداوم_چنین طرحی اجازه ی بررسی می یابد، به نظر من این یک مطلب مهم و راه گشا است. علی رغم این که شخصاً با راه و روش سخت آمیخته با تردید اصلاح طلبان و به ویژه شخص سید محمد خاتمی بسیار مشکل داشته ام و دارم، ولی نمی توان به این نکته ی آشکار اشاره نکرد که اصلاح طلبان کمتر با دید امنیتی به کردستان نگریسته اند. و این "اندک امنیتی نگریستن" همواره خواب افراد تندرویی مانند "حجت الاسلام حسنی"،امام جمعه ی ارومیه، را آشفته کرده است؛ فرد یاد شده_به عنوان فردی که تمام مسائل کردستان را از عینک پان ترکیسم مذهبی خاص آذربایجان غربی می بیند_ همواره یکی از مخالفان سرسخت تشکیل استان جدید کردنشین _چه با نام کردستان شمالی و یا مکریان و چه با مرکزیت مهاباد،بوکان و یا سقز_ بوده است، متاسفانه وی توانسته است نظر خود را به عنوان نظر غالب به مسئولان حکومتی بقبولاند؛ بی شک مقابله با چنین شخص پرنفوذی نیازمند درایت،سیاست و البته نفوذ آرام و گام به گام در پست های دولتی  تعیین کننده است.

 

 

پی نویس:

 

·        یادداشت "استان کردستان شمالی:دوستان و دشمنان" (منتشر شده در وبلاگ "برای بوکان"):

 

اخیرا نماینده بوکان آقای عثمانی در نطق پیش از دستور مجلس جمهوری اسلامی سخنی راجع به تاسیس استان کردستان شمالی با مرکزیت بوکان ایراد کرد که بازخورد های متفاوتی از سوی محفل ها و جناحهای گوناگون داشت.

 

این جناحها را می توان به چند دسته زیر تقسیم کرد:

 

1.       لاتها، چاقوکشها و هووچی های پان ترک که  حتی سخن راندن از این مسئله را تجزیه آذربایجان وحرکت در راستای شوونیسم فارس و تروریسم کرد قلمداد کرده و برادران گرگ خود را از خطرات هرگونه مسامحه در این مورد آگاه کردند.اشتهای سیری ناپذیر این پان ترکها  در توسعه اراضی سرزمین ترکستان خیالی اشان هر گونه سخن در مواردی از این دست را بر نمی تابد.

 

2.        خان ها ومالکین (اصطلاحا استاندار و مدیران کل ) استان که کوتاه شدن خوان نعمت وسفره ی رنگین استان زورآباد آذربایجان غربی  شکم صابون زده شان را گرسنه خواهد گذاشت.

 

3.       برخی از سایتها و نیز بعضی اشخاص در شهرهای اطراف که بر خلاف دو دسته ی گذشته نه با عبارت (استان کردستان شمالی) بلکه با عبارت (بامرکزیت بوکان) مشکل داشتند.تا آنجا که  گفتند اگر قرار باشد که شهری غیر از شهر ما مرکز شود نبود آنرا بر بودنش ترجیح می دهیم.این نارفیقان هر کدام دلیلی برای اثبات حقانیت شهرشان برای مرکز استان شدن!! داشتند.که از آنجمله وجود فرودگاه در سقز یا فرمانداری ویژه در مهاباد بود که البته ما هر چه در سقز دنبال فرودگاه و در مهاباد دنبال فرمانداری ویژه گشتیم چیزی پیدا نکردیم!!...

 

اما جالب اینکه  این سخن آقای عثمانی کمترین بازتاب را در میان مردم بوکان داشت دلیل آنهم این است که مردم بوکان کمتر با نگاه احساسی عمل می کنند.و من در اینجا به همه کسانی که از شنیدن این حرف خواب و خوراکشان بریده شدمی گویم که این طرح هیچ گاه رنگ عمل بخود نخواهد دید و مانند بسیاری از طرحهای منطقه در حد حرف باقی خواهد ماند هر چند که حتی سخن آن نیز شیرین است...

نوشته شده در  یکشنبه هفتم مهر 1387ساعت 20:57  توسط ئاگری زیندوو

 

·        نظرات داده شده در یادداشت یاد شده:

 

نویسنده: شیرین

یکشنبه 7 مهر1387 ساعت: 20:58

سلام به شما
دعا میکنیم در راهتون موفق باشید
اگه به قسمت تبلیغات ما بری و لوگوی ما رو بگذاری تو وبلاگت خیلی به بچه های این مملکت کمک می کنی.
اگه این کار رو کردی ایمیل بزن بگو تا لینک شما رو هم بگذاریم.
به امید موفقیت شما دوست عزیز
باز هم بهتون سر میزنم ...

وب سایت    پست الکترونیک

 

نویسنده: فرياد فرخي

پنجشنبه 23 آبان1387 ساعت: 17:5

با نظرات شما كاملاً موافقم موفق باشيد

وب سایت    پست الکترونیک

 

نویسنده: سوران

دوشنبه 25 آذر1387 ساعت: 11:31

سلام دوست عزیز
1. درباره ی سخنان آقای عثمانی وبلاگ من جزو معدود وبلاگ هایی بود که موضع گرفت و درباره اش نوشت...حرف من این نبود که با مرکز شدن بوکان مشکل وجود دارد، بلکه من از نداشتن قابلیت مرکزیت در شهر بوکان سخن گفتم.
2. در استان آذربایجان غربی شهرستان مهاباد یکی از سه فرمانداری ویژه(علاوه بر میاندوآب و خوی) است. همچنین در زمینی 170 هکتاری تقریباً چسبیده به شهر سقز یک فرودگاه در حال ساخت می باشد.نمی دانم که "عدم اطلاع شما" از این وقایع را به حساب تعصب شما روی بوکان بگذارم و یا نداشتن آگاهی...فقط این را می توانم بگویم که نمی توانم تاسف شدید خود را از این همه تعصب در وجود شما پنهان کنم...چرا دوست عزیز؟ اگر من منطقی و مستدل گفته ام که در حال حاضر بوکان نمی تواند مرکز شود و البته هم زمان با آن جناب نماینده را به خاطر پرداختنشان به چیزهای نشدنی نکوهش کرده ام، چرا شما با استدلال و منطق جواب من را نداده اید؟ در قسمت نظرات وبلاگم منتظر پاسخ مستدل شما هستم.

وب سایت

 

نویسنده: سلامي

سه شنبه 24 دی1387 ساعت: 9:12

ضمن تشكر از تحليل شما لازم است من نكته اي در خصوص نطق دكتر عثماني ارائه نمايم و آن هم اين كه آقاي دكتر در خواست تحقيق در اين مورد را نمودند و به نظر من با توجه به وجود پتانسيلهاي بالا در بوكان اين امر كاملاً منطقي و به جا بود در ضمن ما اگر با رشد هماسيه هايمان مخالف باشيم اين نوعي ضعف فرهنگي است شما كشور هاي اروپايي را بنگريد كه مرزهاي خود را برداشته اند و لي ما چه هنوز مي خواهيم خود را برتر از ديگران بدانيم وما بين خود مز قرار دهيم

 

نویسنده: احد

شنبه 5 بهمن1387 ساعت: 13:35

دوست عزیز بوکان بزرگترین شهر در جنوب استان آذر غربی وشمال استان کردستان وسومین شهر بزرگ بعد از کرمانشاه وسنندج در مناطق کردنشین است.بوکان دارای موقعیت استراتژیک (ارتباط اسفالت با چهار شهر و2 شهر شوسه)می باشد همچنین زمینهای با شیب مناسب شهرسازی وتوسعه و نیز وجود سد بوکان ونیز سد در دست احداث شهریکند وتامین نیاز آب شرب از قابلیتهای دیگر این شهر است/ قرار گیری در منطقه بدون خطر زلزله که تنهابوکان برعکس شهرهای اطراف در این منطقه قرار دارد. وجود بزرگترین بازار دام ایران در این منطقه ونیز انعطاف فرهنگی بوکانیها.... ونیز استعدادهای سیاسی. فرهنگی اقتصادی....از دیگر قابلیتهای دیگر بوکان است / بیاد داشته باشیدمرکز شدن بوکان مساوی با ابادانی شهرهای عزیز اطراف نیز میباشد

 

نویسنده: سوران

یکشنبه 13 بهمن1387 ساعت: 11:7

درود دگربار
1. از مدیر محترم وبلاگ این انتظار حداقلی را داشتم که واکنشش را به نظر من بیان کند...دوست عزیز "سلامی" از پتانسیل های بالا سخن گفته اند ولی این پتانسیل ها را ذکر نکرده اند.همچنین ایشان حرف های من را را دلیلی بر موضع_به گفته ی ایشان_ضد همسایه ی من ذکر کرده اند. دوست گرامی وقتی من با دلایل ساده_که در نظر نخستم بیان کردم_ می گویم که شهر بوکان_حتی اگر بسیار بزرگتر شود_ قابلیت مرکز شدن ندارد و شما به جای آن که به صورت جزئی دلایل من را تشریح_و احیانا رد_کنید من را متهم می کنید آیا در آن صورت می توان امیدی به برقراری یک دیالوگ سازنده_در بین ما دو نفر_داشت؟ من و هیچ کس دیگر حق ایجاد مانع در راه پیشرفت بوکان را نداریم(و البته توان همچنین کاری را هم نداریم) ولی اندکی تامل کنید آیا در یک منطقه ی مرزی_آن هم در دولتی امنیتی مانند جمهوری اسلامی ایران_ می توان مرکز استانی را بدون پادگان نظامی تصور کرد؟ آیا در حال ساخت بودن یک فرودگاه درجه یک(از لحاظ طول و عرض باند فرود و وسعت) در زمین وسیعی چسبیده به شهر سقز نکته ای را نشان نمی دهد؟ من انتقاد اصلی ام به آقای عثمانی این است که به جای درخواست تحقیق درباره ی یک امر نشدنی_به مانند مرحوم ادب_برای تشکیل استان مکریان با مرکزیت سقز تلاش کنند.
2.دوست عزیز "احد" آن قدر خواسته اند منطقی موضعشان را بیان کنند که شکر خدا به یکباره از آن طرف جهنم درآمده اند! احد عزیز اگر مهم بودن یک شهر با این چیزها ثابت می شود به راستی جای شگفتیست که هیچ کس در این مملکت با این دلایل درخشان استدلال نمی کند به غیر از شما...دوست گرامی "تعصب کور" از خط به خط نظرتان پیداست.
3.در حال آماده کردن یادداشت مشروحی در این باره_و از جمله بحث مرکزیت یکی از شهرستان های مهاباد بوکان و سقز_هستم. به امید پروردگار یکتا در آینده ای نزدیک یادداشت فوق را منتشر خواهم کرد.

وب سایت

 

نویسنده: هاوری

یکشنبه 13 بهمن1387 ساعت: 13:51

این دوست عزیز سقزی ما احتمالا اصلا محدوده منطقه موکریان را نمی دانند و خبر ندارند که شهر سقز و مردمان آن جز موکریان محسوب نمی شوند در غیر اینصورت از تشکیل چنین استانی و مرکزیت شهرشان چنین چیزی نمی گفتند.

 

نویسنده: ریبوار

دوشنبه 14 بهمن1387 ساعت: 9:51

دوست عزیز سوران خان / پادگان نظامی سقز 10 هزار نیرو دارد واگه این را هم از جمعیت ان کم کنیم دیگه چی میشه ببیند از لحاظ اقتصادی اگه مرز بانه نباشد چی میشه واقعا باید شکم مردم سقز رو چطور سیر کنید ؟ توپوگرافی شهر اجازه بزرگ شدن را به سقز میده؟ دسترسی به این شهر از اشنویه وپیرانشهر وتکاب... به سقز چی میشه؟ ایا از نظر مردم موکریان. سقز جز موکریان هست ؟ خوی ماکو مراغه ...همه فودگاه دارند تازه فاصله فرودگاه سقز از بوکان 25 کیلومتره وبوکان هم از ان استفاده میکنن/ فرودگاه امام تهران از جنوب تهران40 کیلومتره واز شمال تهران60 کیلومتر پس فاصله .../فرودگاه ارومیه از شهر 25 کیلومتره... تازه مگه فرودگاه سنندج چند پرواز داره تا یک سال پیش اصلا هواپیما نداشت ... خواهش میکنم علمی صحبت کن وبی خیال این مساله شد

 

 

·        یادداشت "دعوای مرکزیت!" (منتشر شده در همان وبلاگ_مدتی پس از یادداشت بالا):

 

چندی قبل مطلبی نوشتم در مورد سخنان دکتر عثمانی نماینده بوکان در مورد استان کردستان شمالی که البته قصد داشتم این پست را از وبلاگ بردارم اما به خاطر احترام به نظرات و کامنت های خوانندگان گرامی این کار را نکردم.دلیل آن هم چند سخنی بود که در مورد شهرهای اطراف نوشته بودم و مثل اینکه عده ای از آن برداشتی توهین آمیز داشتند تا آنجا که در بخش نظرات به فحش وناسزا افتادند و من بدلیل توهین هایی که به بوکان در آنها شده بود مجبور شدم آن نظرات را حذف کنم.

اما واقعیت این است که من به هیچ عنوان قصد نتیجه گیری نداشتم و تنها خواستم واکنش های اشخاص مختلف را از این ایده انعکاس بدهم.باید گفت که حکومت به این آسانی اقدام به تشکیل استانی در مناطق غربی آن هم کردستان نخواهد کرد.بدون شک در زمان رضا خان که برای اولین بار تقسیمات کشوری بصورت کنونی انجام گرفت کارشناسان آن زمان از وجود کیان مشترک در میان مردم منطقه موکریان خبر داشتند اما با زیرکی و آگاهی تمام از تبدیل این منطقه به استان جلوگیری کردند چون میدانستند که مردم موکریان دارای تحرکات وشعور سیاسی بالایی می باشند.

اما آقای عثمانی بسیار آگاهانه از لفظ موکریان استفاده نکرده بلکه عبارت کردستان شمالی را به کار برد که در این صورت قضیه کمی فرق می کند و آن حساسیت قبلی را ندارد.استان کردستان شمالی می تواند شامل شهرهای بوکان،سقز،تکاب،سردشت،شاهیندژ،بانه وشاید مهاباد وپیرانشهر شود که در اینجا تعیین یک شهر بعنوان مرکز بسیار مهم است.

همه ما میدانیم که شهر بوکان در سالهای گذشته رشد بسیار سریعی داشته و مهاجران زیادی را از بسیاری شهرها خصوصا شهرهای نام برده داشته که دلیل آن را می توان در خوش آب و هوا بودن و زیبایی و نیز مردمانی با فرهنگ و با کلاس شهرنشینی بالا و نیز دیر اجرا شدن طرح های جامع شهری دانست.این مسئله علیرغم این که بوکان را به رنگین کمان لهجه های گوناگون کردی بدل کرده اما مشکلاتی را نیز برای آن بوجود آورده است.

بوکان طی سالهای گذشته علاوه بر بر استحکام نقش اصلی خود بعنوان یکی از دو شهر اصلی موکریان نقش جدیدی نیز یافته و آن نقش مرکزیت منطقه افشار (هه وشار) بوده که خیل عظیم مهاجران این منطقه که بسیاری از آنها از ارباب حرف و معتمدین این دیار میباشند چنین نقشی را به بوکان داده اند و اکثریت مردم منطقه هه وشار نیز این نقش بوکان را پذیرفته اند.

با این اوصاف و واینکه استانی بنام کردستان شمالی می تواند شامل مناطقی از موکریان و افشار باشد وذکر این نکته که بوکان دارای نقش های ارتباطی،دانشگاهی وپزشکی نیز می باشد واز نظر ادبی وهنری نیز بنا به اذعان بسیاری از نویسندگان وهنرمندان کردستان ایران وعراق سرآمد وپیشرو شهرهای کردستان ایران بحساب می آید پس بهترین گزینه در صورت تشکیل چنین استانی در آینده دور یا نزدیک بدون شک شهر بوکان خواهد بود.

نوشته شده در  پنجشنبه هفدهم بهمن 1387ساعت 16:28  توسط ئاگری زیندوو

 

·        نظرات داده شده در یادداشت یاد شده:

 

نویسنده: حسین ب

شنبه 19 بهمن1387 ساعت: 17:46

عزیزان چند مدت یکباری این موضوع مطرح میشود که استانی دیگر در غرب و با در برگرفتن شهرهای کردنشین ایجاد می شود تکرار این حداقل مردم بیش از 15 سال با آن اشنا هستند . و اگر این به طرح موضوع در دولت برسد شما باید خود را جای وزیر کشور بگذارید و در این باره نظر کارشناسی بدهید نه اینکه با تعصب فراوان جاده و راه ارتباطی و کلاس شهری ( در پوشیدن مدل لباسهای غیر کردی و با زبان فارسی صحبت کردن = کلاس) را دلیل عنوان کرد. عزیز دل برادر من اگر بیشتر از شما پیشرفتهای بوکان را دوست داشته و نبیم کمتر از شما با اطمینان میگویم نیست ولی شما سه شهر مثل سقز و مهاباد و بوکان را کارشناسانه نمره بده و بعد بگو . نماینده شما جناب دکتر عثمانی حق دارد بگوید مرکزیت بوکان چون در برابر توده مردم و عوام کارش زار است ولی اگر از خود ایشان کار کارشناسانه بخواهید نمره دیگری میدهد و اینکه ایشان به هر دلیلی که بوده کوردستان دوم را مطرح کرده جای تشکر دارد و اما مرکز بودن بوکان یا سقز و یا مهاباد هر کدام که باشد خیلی مبارک است و جای خیر و برکت باشد انشاا...و ..... ولی سیاست دولت و دولت مداران چیزی فراتر از آن است که من و شما به آن فکر میکنیم