جمعه، مهر ۰۵، ۱۳۸۷

ضرورت عبور از دوم خرداد

· چندی پیش در وبلاگ دو نفر از دوستان شارنیوز درباره ی آمدن و یا نیامدن خاتمی به صحنه ی انتخابات، مطالبی خواندم، مخاطب اصلی این یادداشت در درجه ی اول این دو دوست گرامی و سپس کلیه ی دوستانی است که هنوز "به این بازی بها می دهند".

· امکان دارد که با چند میلیون رای (؟) دوباره فردی را بر سر کار بیاورند، و البته باز هم امکان دارد که رای ندادن به ابزاری علیه خود ما بدل شود، ولی مساله ی اساسی برای هر فرد می تواند نه "استقبال از آمدن خاتمی" بلکه "تحریم انتخابات" باشد؛ باز هم رای "چاپ خواهند کرد" و در نتیجه تحریم بی اثر است، و البته شرکت در انتخابات از آن بی اثرتر است.

· بیایید تا همه با هم نشان دهیم که نمی خواهیم در این "خیانت تاریخی" شرکت داشته باشیم؛ بیایید تا انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری را تحریم کنیم.

1. بیست و دوم بهمن 57 ، سیزدهم آبان 58 ،دوم خرداد 76 ، هجدهم تیر 78 ،سوم تیر 84.

در دوم خرداد 76،سید محمد خاتمی با آرایی افزون بر بیست میلیون،به عنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد،بسیار زودتر از پایان چهار سال دوم، این نهضت عملا شکست خورد و آن محبوبیت طوفانی آغاز کار را از دست داد.با این وجود،هنوز برخی از روشنفکران کشورمان_و از جمله کردستان_معتقدند که باید به "امکان اصلاح" نظام سیاسی فعلی ایران امیدوار بود ; "آیا دوم خرداد می تواند تکرار شود؟" پرسش اساسی این است.

2. برخی از "سید مهدی کروبی"نام می برند،عده ای می گویند که ما هنوز می توانیم به خاتمی اعتماد کنیم و سرانجام بعضی افراد "عبدالله نوری" را یک نجات دهنده می دانند؛ این همه نوای شرکت در انتخابات! این همه نجات دهنده! این همه آدم های خوب که دور و برمان بودند و خودمان هم خبر نداشتیم!

چه هنگام پایان می پذیرد؟ اگر مشکلات ما با راًی دادن حل می شد، پس چرا وضع ما هنوز این گونه است؟چرا یک آزاده_در داخل کشور و بخصوص کردستان_نمی گوید که اینها همه بازی دادن است؟ چرا شخصیت هایمان را همیشه باید در نقش "دعوت کننده به رای دادن" ببینیم؟ روی سخنم به ویژه با کسانی است که همشهریم هستند و هنوز اصلاح طلبند یا برای خاتمی امضا جمع می کنند؛ چه هنگام پایان می پذیرد؟

دوستی دارم که شنونده ی پر و پاقرص رادیو بی بی سی است، و او از انتخابات برایم می گفت، مرا سرزنش می کرد که چرا در این فرآیند شرکت نمی کنم، حتما فکر می کنید که چرا او را با عنوان "شنونده ی رادیو بی بی سی" معرفی کرده ام.

دوستان عزیز از ملتی که هنوز هم رادیو بی بی سی رادیوی مورد اعتمادش است،نباید انتظار بیشتری داشت،رادیویی که انقلاب 57 را پشتیبانی کرد،رادیویی که با فرآیند عزل منتظری همراهی کرد و در نهایت رادیویی که هنوز هم دارد با محوریت قرار دادن گفتمان اصلاح طلبانه در تفسیرهایش، به بقای سیستم حاکمه یاری می رساند.

تلاش خواهم کرد که در قالب همان یادداشت های رسانه ای که وعده داده بودم، نقش پررنگ این رادیو را در تاریخ چند دهه ی اخیر ایران بیشتر تبیین نمایم.

3. برای کردهای هم میهنم، دو مساله ی بزرگ در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد: نخست این که آیا این همه طیف سیاسی(؟) که آمدند و بر کرسی تقریباً فرمایشی ریاست جمهوری نشستند و رفتند، آیا تفاوتی_از نظر عملکردشان در کردستان_ با هم داشتند؟ جو کردستان همچنان امنیتی ماند،کارخانه ی مهمی ساخته نشد و البته در نزدیکی های انتخابات هم همه به یاد "ایرانی اصیل بودن کردها" افتادند، چه چیز تغییر کرد؟ آقایان و بانوان اصلاح طلب! لطفاً پاسخ دهید.

مساله ی بزرگ تر نه مساله ای قومی، بلکه مشکلی ملیست،به همه ی ایرانیان مربوط است؛ سیستم حاکمه می خواهد از طریق حاکم کردن یک گفتمان نرم،دوستانه و اصلاح طلبانه دوباره مردم را به صحنه بیاورد،این بازی بسیار جدیست، از یادم نمی رود که یکی دو سال پیش همگی به اتفاق می گفتیم که آمدن محمود احمدی نژاد در نهایت به ضرر حاکمان تمام خواهد شد، و من اشتباه کردم؛ نه تنها ضرری در کار نبوده است، بلکه بازی را تازه به راند اول کشانده اند، "حاکمان" کار خود را خوب بلدند.

4. غائله ی هسته ای به سمتی می رود که حمله ی نظامی اسرائیل به ایران را نزدیک می کند، با روندی هم که در روزهای اخیر شاهد هستیم، "رای دهنده ها" هم چنان رای خواهند داد و برای نظام "مشروعیت خواهند خرید"، به احتمال زیاد اصلاح طلبی بر سر کار خواهد آمد و دوباره باید منتظر بازی چهار سال بعد بمانیم، و مطمئن باشید که باز هم رای خواهیم داد؛ این بازی تمامی ندارد...

آقا و خانم پیری را می شناسم که در انتخابات ریاست جمهوری نهم به "سید مهدی کروبی" رای دادند و به "50 هزارتومان برای هر ایرانی" امیدوار بودند، واکنون شنیده می شود که آن کاندیدا می خواهد برنامه ای مشابه را برای دهمین کارزار ارائه دهد؛ آن ها همچنان رای خواهند داد.

"آن ها" باید رای بدهند،بخش بزرگی از جامعه ی ما دموکراسی را نمی شناسد، شمار زیادی از افراد کنار ما هنوز که هنوز است در محیط خانه ی خود به شیوه ای استبدادی عمل می کنند (و این نمایان گر خیلی چیزهاست)؛ و نباید انتظاری بیش از این داشت.در یک کتاب از قول "احمد کسروی" خواندم که "ما یک حکومت به اسلام بدهکاریم" و اکنون من می گویم که: "به تازگی، قسط اول را پرداخت کرده ایم".

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام.عالی بود.به ما هم سری بزنید
entekhabat10.blogfa.com
انتخابات ریاست جمهوری