سه‌شنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۷

بررسی وضعیت فعلی هفته نامه ی سیروان

1. افزون بر نه سال است که هفته نامه ی سیروان_به صاحب امتیازی "سازمان همیاری شهرداری های استان کردستان"، شنبه ی هر هفته به دو زبان فارسی و کردی از تهران منتشر می شود.دفتر این نشریه در شهر سنندج قرار دارد و گستره ی توزیع آن مناطق کردنشین کشور ایران است.

در نوشتار زیر،تلاش بر این است که وضعیت فعلی "سیروان" بررسی شود،برای نیل به این هدف، نگارنده نیم نگاهی به شماره ی 501 منتشرشده در تاریخ شنبه 23 شهریور 1387 داشته است.

2. با یک مشی میانه رو شروع کرد،در میان مردم شهر سنندج محبوب شد،دولت اصلاحات آمد،به چپ متمایل شد،در بین مردم مناطق کردنشین محبوب شد،دولت اصولگرا آمد،به راست متمایلش کردند،محبوبیتش را از دست داد؛ و هنوز در سنندج محبوب است.

ذکر این نکته هم بد نیست که در 12 صفحه منتشر می شود (با فقط 2 صفحه به زبان کردی)_که این نسبت یک ششم گویای خیلی چیزهاست.

3. اولین چیزی که جلب توجه می کند،مقدار زیاد آگهی های تبلیغاتی است، که البته چیز بدی نیست ولی این پرسش مطرح می شود که هنگامی که جریده های خصوصی این همه آگهی چاپ نمی کنند، چرا برخی از صفحات این نشریه ی تا گردن دولتی، تا به نیمه زیر آگهی رفته است.

در صفحه ی اول، چینش تیترها به صورتی غیرحرفه ای انجام شده است، و البته بدی کیفیت کاغذ_نسبت به مشابه های غیردولتی_ را هم به آن اضافه کنید.

در صفحه ی هشتم_تحت عنوان "وتار"_ مقاله ای با نام "قدس به ر له زایونیزم" چاپ شده است، تنها خواندن عنوان این مقاله کافی است تا بدانید که چرا در صفحه ی اول، این گفته از استاندار کردستان چاپ شده است که: "سیروان، پل ارتباطی نظام با مردم است"؛ به عبارت ساده تر، جناب استاندار ترجیح می دهند که مردم همان صفحات فارسی را بخوانند و اگر خدای نخواسته هوس کردی خواندن به سرشان زد، مقالاتی در مورد وضعیت جهان اسلام و یا چند شعر درباره ی عشق و گل و بلبل، مطالعه کنند.

صفحه ی دهم_تحت عنوان "نه سلی ئه مرو"_ به یک اتفاق بزرگ اختصاص یافته است و آن "برگزاری مراسم افطاری ایتام و محرومین جامعه با حضور استاندار کردستان" است، البته به اشتباه نیفتید؛ سیروان گزارشی کامل و همراه با عکس از این مراسم تهیه کرده است تا بدان جا که من تا چند لحظه نمی دانستم که با یک هفته نامه روبه رو هستم یا دفتر نقاشی.

البته در همان صفحه ی دهم، ستونی هم تحت عنوان "آیا می دانید؟" به چشم می خورد که خوشبختانه در آن مطالب ارزشمندی از قبیل "وارد ایران شدن اولین اتومبیل به ایران توسط مظفرالدین شاه قاجار" و یا "مصون بودن اسب ها نسبت به گاز اشک آور" آمده است.

در صفحه ی هفتم_تحت عنوان "جامعه"_ مطلبی تحت عنوان "دشمنان عقل" _به نقل از کتاب "حکمت ها و اندرزها"ی مرتضی مطهری و همچنین مطلبی با عنوان "فلسفه ی روزه داری" آمده است؛ من هر چه فکر کردم نتوانستم رابطه ی بین نصیحت های آقای مطهری و علم جامعه شناسی و یا نسبت تناسب روزه_آن هم در جامعه ای که اکثریتش به ظاهر روزه است_ با جامعه ی خودمان را بفهمم.

خداوکیلی از صفحه های چهارم و پنجم خوشم آمد،در صفحه ی چهارم نقدی در جواب به یک نقد درباره ی "شعر شیرکو بی کس" چاپ شده بود و اما در صفحه ی پنجم، یک آقای بیجاری مطلبی درباره ی قدمت تاریخی "گنبد خدابنده" نوشته بود،در حال خواندن آن بودم که به ناگاه در نقاط پایانی چشمم به عبارت عجیبی خورد: "...در یکی از کتیبه ها پس از آیات قرآن،عبارت ... نوشته شده و در سطح جرزها و ایوان ها علاوه بر اسماء الله و آیات و احادیث، نام علی(ع) به طور مکرر با خط ثلث و در گرداگرد آن کلمات ابوبکر و عمر و عثمان و حسن و حسین دیده می شود." ؛ راستی! دفتر سیروان در کدام شهر است؟!

4. چند هفته بعد از پایان جشنواره ی سراسری تئاتر کردی سقز، سرانجام چشممان به مطلبی درباره ی این جشنواره در رسانه ای از شهر سنندج روشن شد؛ من جز عین عبارت هایی از این یادداشت، توضیحی درباره ی این نوشته_که در صفحه ی سوم قرار دارد_نمی دهم:

·         "...چند روز قبل به همت اداره فرهنگ و ارشاد استان و فرمانداری سقز جشنواره ی تئاتر کردی بحمدالله برگزار گردید که در نوع خود یک رخداد میمون و ارزنده ای بود که اتفاق افتاد.این جشنواره در میان اهالی فرهنگ و هنر مورد استقبال قرار گرفت و نوعاً پاسخی بود بجا و منطقی به یک خواست فرهنگی و یک نیاز ذاتی جامعه..."

·         "..نگارنده بر این نظر است که صرف برگزاری جشنواره ها اگرچه تاثیر بسزایی خواهد داشت ولی نمی تواند حق مطلب را ادا کند..."

·         "...به صرف این که دیالوگ ها و تکلم به زبان کردی باشد نمی توان دل خوش بود که دارای تئاتر کردی هستیم..."

·         "...اجرایی کردن و به صحنه آوردن متون ترجمه شده ی سال های دور و نیز فرهنگ هایی که به یقین با فرهنگ اسلامی،ایرانی و کردی ما منافات و توفیر دارد، دردی را از جامعه ی ما دوا نمی کند..."

 

5. تنها صفحه ای که به نظر نگارنده "بسیار مفید" تشخیص داده شد،صفحه ی آخر_که به خبرهای ورزشی اختصاص دارد_بود؛ با توجه به این که از روز هم روشن تر است که در هفته نامه ی سیروان "مطالب جالب" بر "آن اقلیت غیرجالب" می چربد، پیشنهاد می شود که آن صد تومانی را که صرف خرید سیروان می کنید در یکی از راه های دیگر زیر خرج نمایید:

·         به گدای سرکوچه بدهید.

·         به صندوق صدقه بریزید.

·         دور بریزید.

·         به حساب بانکی این بنده واریز نمایید (شماره ی حساب بانکی متعاقباً اعلام خواهد شد).