یکشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۷

آیا فدرالیسم؟

• نکته ی اول این است که در مورد استان آذربایجان غربی تمایل نگارنده بر این بوده است که از نام استان اورمیه استفاده کند. این کار به این دلیل بوده است که با "آذربایجان" خواندن این استان جمعیت کرد آن را نادیده گرفته ایم و این نمی تواند کار عاقلانه ای باشد.
• نکته ی دوم باز هم در مورد استان آذربایجان غربی است، در قسمت جنوبی این استان چندین شهر کاملاً کردنشین (که با لهجه ی سورانی سخن می گویند) و چند شهر ترک و کرد نشین (نقده،شاهین دژ و تکاب) وجود دارند که به همین دلیل این نیاز همواره احساس شده است که این چند شهر به قالب یک استان جدید در بیایند. در نوشتار حاضر شهرستان های مهاباد،بوکان،تکاب،شاهین دژ،سردشت،پیرانشهر،نقده و اشنویه در قالب استان مکریان ذکر شده اند.
1. از دیرباز تاکنون_بخصوص بعد از انقلاب مشروطه_ اندیشمندان بسیاری "جمهوری فدرال ایران" (و یا به تعبیرروشنفکرها "ایالات متحده ایران") را راه حلی جامع برای حل مشکلات عدیده ی این "موزاییک هفتاد و دو ملت" دانسته اند، و تا به الان حاکمان مرکزگرا به بهانه ی ترس از تجزیه ی ایران، نگذاشته اند که طرفداران این نظریه حرف خود را به کرسی بنشانند.
مسئله چیست؟ آیا ایران باید فدرال باشد؟ آیا ما می توانیم در نقش چند ایالت متحد همدیگر را تحمل کنیم و دیگر شاهد فخرفروشی نژادپرستانه ی یک ملت بر ملت های دیگر نباشیم؟ اگر نتوانیم همدیگر را تحمل کنیم_به مانند دو دوره ی پهلوی و جمهوری اسلامی_ دیگر فکر نمی کنم که جای امیدی باقی بماند، در آن صورت قطعاً به سمت تجزیه خواهیم رفت؛ امکان دارد که دوباره شاهد جنگ های بسیار بین این ملت ها باشیم ولی مطمئن باشید که این جنگ ها هیچ گاه پایان نخواهد یافت و ایران از "حمام خون" بیرون نخواهد آمد. تنها راه این است که به خودمان بقبولانیم که "اقلیت" نباید زیردست "اکثریت" باشد، باید دارای حقی برابر با "اکثریت" در زندگی باشد، و این یعنی روح دموکراسی.
 و نکته ی عجیب در این جاست که بسیاری هستند که مدام دم از دموکراسی می زنند و اصلاً به الزامات دموکراسی اعتقاد ندارند.  
2. زبان یک ملت، هویت آن ملت است، قضیه ی زبان ها را باید بسیار جدی گرفت، باید این واقعیت را پذیرفت که آموزش یک زبان خاص در یک منطقه از کشور، زبان رسمی را تضعیف نمی کند؛ و اصلاً آیا زبانی که با این چنین کار ساده ای تضعیف شود را نمی توان یک زبان ضعیف نامید؟ 
تنها راهی که می توان برای پیشگیری از امحای زبان ملت های غیرفارس ایران پیشنهاد کرد، رسمی شدن زبان ملت های غیرفارس در کنار زبان فارسی در استان های موردنظر است.به عنوان مثال در ایالت های زیر می توان از این سیاست "چند زبان رسمی" استفاده کرد:
• سیتان و بلوچستان: بلوچی،فارسی
• هرمزگان،بوشهر و خوزستان: عربی،فارسی
• ایلام و کرمانشاه: کردی گورانی،فارسی
• خراسان شمالی: کردی بادینی،ترکمنی،فارسی 
• گلستان: ترکمنی،فارسی
• زنجان،اردبیل و آذربایجان شرقی: ترکی آذربایجانی،فارسی
• مکریان و کردستان: کردی سورانی،فارسی 
• اورمیه : ترکی آذربایجانی،کردی بادینی،ارمنی،فارسی
3. ما در یک وضعیت حساس و خطرناک زندگی می کنیم،گرانی بیداد می کند، تورم سر به فلک کشیده است، کسری بودجه ی دولت دارد شدیدتر می شود،سیاست های زبانی و ملی تندتر و تندتر می شود و هزاران مسئله ی دیگر. سیستم حاکمه به شدت کوشیده است که مردم به نان شبشان محتاج باشند و در نتیجه به چیز دیگری فکر نکنند، و در این شرایط طرح این پرسش از سوی بسیاری از مردم دور از ذهن نیست که: "وقتی به نان شبم محتاجم دیگر به چنین بحث هایی چه نیازی دارم؟".
تلاشی که از ابتدای روی کار آمدن سلسله ی پهلوی برای تک ملتی شدن ایران انجام شده، به شکست انجامیده است. قیام خرداد 85 شهرهای ترک نشین، قیام مرداد 84 شهرهای کردنشین (بخصوص سقز) و ...به خوبی این مدعا را ثابت می کند. و شکست این سیاست می تواند برای تحولات آینده ی ایران بهترین دلیل باشد. متاسفانه یا خوشبختانه ما دو گزینه برای آینده ی ایران در پیش داریم: "تجزیه" و یا "فدرالیسم".  


هیچ نظری موجود نیست: