یکشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۸۷

شهر فراموش شده

1. چند سالی است که شیرهای یارانه ای بسته بندی شده در شهر سقز توزیع می شود، مغازه های متعددی در سطح شهر حق پخش این کالا را گرفته اند، تا به اینجای کار مساله همانند شهرهای دیگر کشور است و هیچ چیز غیرعادی در آن دیده نمی شود، پرسش این است که چرا صف های شیر یارانه ای در سقز آن قدر طولانی است که نه تنها در شهرهای اطراف بلکه در استان های مجاور نیز وصف آن شنیده می شود.

یادم می آید که یکی دو هفته ی پیش دوست عزیز آقای خالد توکلی(در وبلاگ پرسه در بزرگراه) در مورد فراوان بودن صف های مختلف در شهر سقز_و البته مقایسه ی آن با وضعیت دو شهر بوکان و مهاباد_ مطلبی نوشتند (که اتفاقاً بخش نظرات آن یادداشت، به میدان نبردی برای دوست داران دو شهر بوکان و سقز بدل شد)؛ در همان قسمت نظرات، فردی_که متاسفانه اسمشان یادم نیست_ نوشته بودند که علاوه بر صف های دراز تاکسی، صف های دیگری_از جمله شیر یارانه ای_ هم در سقز به وفور یافت می شوند، فرد یادشده این صف های طولانی را "نشانه ی فرهنگ" مردم سقز_و نه فقر گسترده_ و زیاد بودن مصرف شیر در آن دانسته بود. به نظر من پرداختن به مسائلی از این دست می تواند ما را در بررسی بسیاری از مسائل شهر یاری دهد.

سقز شهری به شدت غیرعادی است، موقعیت سوق الجیشی نظامی، خشونت فراوان، بیکاری زیاد، نهادهای فرهنگی متعدد، جو عمومی ضد نظام جمهوری اسلامی، عدم سرمایه گذاری بخش دولتی و ممانعت از سرمایه گذاری کلان بخش خصوصی در رابطه با فعالیت های صنعتی و فرهنگی و در نهایت فقر گسترده ی حاکم بر شهر.

یک نگاه گذرا به شهرهای اطراف کافی است تا آن فقر عجیب و غریب را در سقز احساس کنی، اتفاقاً همان صف های دراز شیر یارانه ای را هم می توان در همین راستا تحلیل کرد. چه به سر این شهر آمده است؟ آیا مسئولی وجود ندارد؟ مشکل از کجاست؟

2. به دفعات بسیار برای خرید شیر در صف بوده ام، در صف شیر افرادی را به کرات می دیدم که از "در صف بودن خود از ساعات اولیه ی صبح" برایم می گفتند، اکثریت قریب به اتفاقشان چندمین عضو خانواده بودند که شیر می گرفتند. اکثریت، شیر را نه برای مصرف خام، بلکه برای تبدیل به ماست می خریدند.

چنین چیزی را من به ندرت در شهرهایی مانند بوکان و یا دیواندره دیده ام... "ماست هر روزه ی صبحمان باید تامین شود، چاره ای نیست، من شغلی به غیر از فروش آزاد این شیرها ندارم...".

در بین مردم همواره شایع بوده است که این شهر بالاخره تکانی خواهد خورد، مرکز استان، منطقه ی آزاد تجاری... و حقیقت این است که موقعیت استراتژیک این شهر نگون بخت شرایط را برای همه ی این گزینه ها فراهم ساخته است... ولی افسوس از یک اراده ی قوی از جانب دولتی ها... شکی نیست که "شهر دارای قیام خونین مرداد 84" نه تنها دارای دانشگاه دولتی نخواهد شد، نه تنها مرکز استان نخواهد شد و نه تنها صاحب فرودگاه بین المللی نخواهد شد، بلکه هم چنان "فراموش شده" خواهد ماند؛ سقز 3 هزارساله فراموش شده است... .

پانوشت:

· در سطر آخر از بین المللی بودن فرودگاهی که قرار است در سقز ساخته شود سخن گفته ام، و این به احتمال فراوان باعث خندیدن شما شده باشد! یادآوری این نکته لازم است که به دلیل قرار گرفتن در خط پروازی جنوب شرق آسیا به اروپا، فرودگاه سقز از اهمیت راهبردی خاصی برخوردار است؛ و به همین دلیل بسیاری از افراد صاحب نظر از آن به عنوان "فرودگاه بین المللی غرب کشور" نام می برند.

هیچ نظری موجود نیست: